وقتی طولانی نمی نویسی نوشتن واقعا سخت می شه
نمی دونم ننوشتن سختی هایی که از سر گذروندم و حالا دیگه آزارم نمی دن کار درستی هست یا نه
شاید یک وقتی اتفاقات این مدت و بخشی از افکار بی نهایتم که توان ثبت شون رو نداشتم ، نوشتم تا بمونه
تجربه نشون داده آدمی چیزهایی که فکرش رو نمی کنه هم یادش می ره
مثل نوشته های یک سال پیش که چند روز قبل توی مرتب کردن هام دیدم شون
تلخ و خوشایند بود
خیلی از رنج ها حالا برام حل شده بود
خیلی جیزهایی که از خدا خواسته بودم محقق شده بود
خوندنش بیشتر لبخند به لبم می اورد و گاهی نم به چشم هام
بگذریم
توی همچین شبی سزا نیست از خودم بگم
وقتی همه تویی ..
.
" اى حارث همدانى هر که بمیرد از مؤمن ومنافق مرا رویاروى مى بیند، دیدگان او مرا مى شناسد ومن نیز او را به وصف ونام وعمل مى شناسم. وتو در نزد صراط مرا مى شناسى، پس از هیچ لغزشى بیم مدار. تو را در حال تشنگى شربت سردى بنوشانم که آن را در شیرینى عسل پندارى. من به آتش دوزخ هنگامى که آن را براى عرضه بر دوزخیان بازمى دارند گویم: این مرد را رها کن وبه او نزدیک مشو، رهایش کن وبه او نزدیک مشو، که ریسمان او به ریسمان وصى پیامبر صلى الله علیه واله وسلم متصل است "
ای که گفتی فمن یمت یرنی
جان فدای کلام دلجویت
کاش روزی هزار مرتبه من
مردمی تا بدیدمی رویت "
.
" استاد جاودان:
جان دادن سخت است اما به استناد قرآن ، محبین و شیعیان امیرالمومنین در هنگام جان دادن
مثل زنانی که محو جمال یوسف بودند و انگشتان خود بریدند ؛
جان می دهند و محو جمال امیرالمومنین اند... "
.
اینطور وقت ها زندگیم برام مثل یه فیلم فوق العاده جذاب می شه
که برای پایان هیجان انگیزش بیقرار می شم
انگار تموم یک فیلم رو دنبال کنی تا فقط آخرش رو ببینی
لحظه شمار اون دیداریم ....
گرچه ما خودمون رو شیعه که هیچ ، محب هم نمی دونیم
ولی ما فقط
وقت شنیدن اسم تون
قلب مون تو سینه پرپر زد
دلمون قیلی ویلی رفت
چشم مون نم برداشت
دلمون تنگ تون شد
ما فقط دونستیم هستی مون با رشته هایی نامرئی وصلِ چشم هاتونه
ما خواب چشم هاتون رو می بینیم و ...
پر می شیم از هستی
.
" و أما حق پدرت را
باید بدانى که او بن تو است و تو شاخه او هستى
و بدانى که اگر او نبود تو نبودى،
پس هر زمانى در خود چیزى دیدى که خوشت آمد بدان که از پدرت دارى
و خدا را سپاسگزار و به همان اندازه شکر کن، و لا قوه الا بالله
_رساله حقوق علی بن الحسین ع _ "