تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

"به باور دل ناباورم نمی گنجد هنوز هم ...

که مرا با تو این فـــــــــــــــــــــراق افتاد "

.

.

خیلی بده هیـــچ حرفی برای گفتن ندارم ؟!!!

.

بعد نوشت:

الان که فکرشو میکنم..

یادم نمیاد آخرین بار کی "منتظر" شب جمعه بودم

اون وقتا شب جمعه زمان نبود..یک عالم جدید تو دلِ عالمِ فعلی بود

حالا ...

انگار مدتها از بودنم میگذره ...که شب جمعه شده یکی از شبهای هفته فقط!

چه مدته که شب جمعه دیگه عطر سیب نداره ؟!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۰۰:۳۷
تاسیان ...

"عالم تمام خون شد و از چشم ما چکید

خوبان هنوز منکر دلهــــای خسته‌اند ... " بیدل

.

.

ما غنیمت های بی رویای این جنگ های سردیم!

.

زندگیمون کو؟ ببین .. ما کشته های بی نبردیم!

.

لاااااااقل...پس بدین گریه هامو ....

.

* تلخه اما...موقت!

.

 

 

+ بعد از مدت ها ببین حال واژه هامو...واژه های عاریتی بریده بریده ی نارسای...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۸ ، ۲۲:۵۳
تاسیان ...

"عالم تمام خون شد و از چشم ما چکید

خوبان هنوز منکر دلهــــای خسته‌اند ... " بیدل

.

.

.

نوشتن برای من به نوعی ارتباط با خودم بود

هر وقت نمی نوشتم می دونستم این ارتباط مخدوش شده

اون وقت

"تـــو" محور نوشته هام بودی

واژه هام از تو مایه می گرفتن برای پا گرفتن

قصه ی دلتنگی تو بود یا شوق دیدنت...

یا ذوق داشتنت ...بودنت...

بعد منم کم کم پیدا می شدم

با خودم آشتی می کردم

گم بودن...نبودن...تموم می شد

حالا...

باید بترسم که ولم کردی ؟

بترسم از دستت دادم؟

یا صبور باشم و شکر کنم که اگر با دیگرانش بود میلی ...

که البلاء للولاء

که اگر کسی رو دوست داشته باشی در بلا غوطه ورش می کنی؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۸ ، ۲۳:۳۲
تاسیان ...

وقتی توی جوونی پیر می شی

خیلی بیشتر از وقتی که توی پیری پیر میشی،

پیر می شی

 

می فهمی ؟!!!!!

 

+ یک تلاش ناتمام برای نوشتن فکرهای چند لحظه قبل تر

زیادی طولانی شده بودن اون فکرها؟یا تو زیادی پیر شدی ؟!

.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۸ ، ۰۴:۳۸
تاسیان ...