"عالم تمام خون شد و از چشم ما چکید
خوبان هنوز منکر دلهــــای خستهاند ... " بیدل
.
.
.
نوشتن برای من به نوعی ارتباط با خودم بود
هر وقت نمی نوشتم می دونستم این ارتباط مخدوش شده
اون وقت
"تـــو" محور نوشته هام بودی
واژه هام از تو مایه می گرفتن برای پا گرفتن
قصه ی دلتنگی تو بود یا شوق دیدنت...
یا ذوق داشتنت ...بودنت...
بعد منم کم کم پیدا می شدم
با خودم آشتی می کردم
گم بودن...نبودن...تموم می شد
حالا...
باید بترسم که ولم کردی ؟
بترسم از دستت دادم؟
یا صبور باشم و شکر کنم که اگر با دیگرانش بود میلی ...
که البلاء للولاء
که اگر کسی رو دوست داشته باشی در بلا غوطه ورش می کنی؟
۹۸/۰۹/۲۱