تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

۲۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

 

+ صبح بریم مشهد ؟!

 

یهویی ؟!!!!

 

+ آره دیگه . هروقت حس سفر اومد باید رفت ...

 

توام کلا تو حس سفر بسر میبری

 

+ مهم همسفره که ندارم . وگرنه الان اینجا نبودم ! :(

 

کجا بودی ؟

 

+ شاید سامرا ... شایدم نجف ........

 

+ پس صب بریم مشهد ؟ ببین برنامه ریزی ام کردم : صب ساعت .........

.

مسافرم به دیاری .... به عزم دیدن یاری ... :)

.

این ناباوری قبل هر سفر و این لرزش دل و دست ... شیرین ترین قسمت ِ سفریه که مقصدش دیدن دلداره :)

.

////

.

"احسن الحال" بی تو به چه کارم آید ؟!

.

.

.

ملائک : خدایا آخه این .... چیه آفریدی ؟!

_ انی اعلم ما لا تعلمون

ملائک : خدایا آخه ...

 

 

و نور تو تجلی کرد ...

چشم هات جلوه گری کرد و ....

ملائک به سجده افتادند !

فرزند آدم اما شاید فقط به روی زانو افتاد ... شاید به سجده نرفت...

که مبهوت چشم هات شده بود !

که دل از تماشای تو نمی تونست بکنه ...

که غرق چشم هات شده بود ... غرق چشم هات

 

 

نور تو جلوه کرد

رسول دست هات رو در غدیر بالا برد

مولا شدی

ابراهیم دل به ولایتت داد ... آتش بر ابراهیم گلستان شد

مولا شدی

نوح گردن به ولایتت نهاد ... کار تمام شد و کشتی قرار گرفت

مولا شدی

موسی به نور ولایتت به طور رهنمون شد ...

مولا شدی

عیسی به شاگردی ات دم مسیحا یافت

مولا شدی

یونس اقرار کرد و نجات یافت از ظلمات ثلاثه ...

 

مولا شدی و به هواداری چشم هات بود که شیعه

سبقت گرفت به فرزندان آدم و ... عهد الست رو بلی گفت ... 

و خدا شاید دل رو می دید که ظرف محبت و عشق توئه ...

شاید گردن رو می دید که زیر بار ولایتت خم ِ

شاید چشم رو می دید که به شنیدن اسم ات باریدن می گیره

شاید ......

 

بلی بنویس و بخوان بلا ...که "بلای زلف سیاهت بسر نمی آید ..."

.

فلعن الله جاحد ولایتک ...خدا لعنت کند منکر ولایتت را ...

.

آبان تا اسفند 4 ماه نیست ...4ملیون ماهه ، ماه ِ من !

در مورد 1سال و نیم اما ... نظری ندارم !!!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۰۳
تاسیان ...

رفتگر داره کوچه های شهرو جارو میزنه

پس تو

نمیخوای کوچه های دل رو دستی بکشی؟

 

+ کار من نیست ! یدالله میخواهد ....

.

به شب سلام که بی تو ... 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۶ ، ۰۴:۰۶
تاسیان ...

 

میگه دردت از هرجا باشه

درمونتم از همون جاست ...

 

+ پس درمون نداره دردم ........!؟

 

.

 

فکرش میره پی "یونسیه"

میره پیش یونس !

یونس محبوس در ظلمات ثلاثه ...

.

و نادی فی الظلمات ...

ظلمة البطن الحوت

ظلمة اللیل

و ظلمة البحـــر ...

.

میگه این حال خراب

تسبیح فیروزه ای رو میخواد و پتوی زردآبی

که مچاله شی تو خودت و یونسیه مزمزه کنی بلکه م...

.

میگه سجده نمیکنی؟!

.

میگه امشب شب اول رجبه . صدای ملک داعی رو نمیشنوی؟!!!!

.

میگه اگه حوقله و یونسیه و استغفار این همه غمو نبره

محاله دیگه ، چشم هات هم نتونه که ...

.

میگه "به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت

بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد"

.

میگه دردم از تو نیست !

ولی درمانم ...چرا

.

میگه مگر به ولایت تو یونس نجات پیدا نکرد؟

.

میگه یونسیه ی من تویی ...

.

میگه کاش این شب صبح شه

کاش نهنگ نفس منو تف کنه بیرون

کاش چشم باز کنم و خودمو نجات یافته ، تو ساحل چشم هات ببینم

کاش این دور تسلسل به آخر برسه

کاش من تموم شم

کاش تو شروع شی

کاش ...

کاش بیای...به خرابه ها .

.

فقط میگه

حیف باشد که "تو" باشی و مرا ..غم ببرد

.

لا اله الا انت...سبحانک انی کنت من الظالمین

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۶ ، ۲۱:۲۸
تاسیان ...

ما تمیز کردیم

ما هرچی توان داشتیم گذاشتیم و خونه هامون رو تمیز کردیم

.

تمیز کردن خونه دل با شما

حضرت دل و جان !

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۶ ، ۰۴:۴۸
تاسیان ...

 

" فَلَمَّا أَن جَاء الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

 

قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ 

 

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّیَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ "

 

 

" مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد ....!؟

 

نیت خیر مگردان که مبارک فالیست "

 

.

باران می بارد

پس می آیی ....

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۰۵:۵۴
تاسیان ...

علمه بحالی

کفی عن سوالی .

.

گفتن و نگفتن رو امتحان کردیم

گفتن شیرینه از باب اینکه حرف زدن با تو و تورو مخاطب قرار دادن شیرینه

گفتن خوبه که ملائک حرف درنیارن ، که متکبره ! ، که چرا بنده ات دعا نمیکنه !؟

گفتن از هر دری با تو خوبه ، که سخت میشه عادت بچگی رو از سر انداخت

 

نگفتن اما شیرین تره

وقتی نمیگی و خیالت تخته که میدونه و میتونه و اقرب الیک من حبل الوریده

نمیگی و لذت دونسته شدن ، بدون گفتن

لذت اجابت ، بدون درخواست

عجیب شیرینه ..

عجیب .....

.

می می رم اما داغ چشمانت ....

.

دلمون برا بعضیا تنگه و بعضیا ، انگار نه انگار...

.

بغض ته نشین شده ای هست

شکستنش مجال تنهایی میخواد و ...

.........................

«مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار» ...

.

خود سانسوری کار خریه...!

.

با تو انقدر حرف دارم ، که اینجاست پایان خطِ «واژه»

و آغازِ رسالتِ «اشک»

.

...سلام علیکم بما صبرتم ...

.

به ندیدنت صبوریم ...

.

صبوریم ؟!!!!؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۶ ، ۰۰:۲۷
تاسیان ...

نمی تونم صبور باشم

وقتی انقدر منتظری

وقتی انقدر دیره

وقتی انقدر دورم...

وقتی انقدر....

میخوامت

.

دست منو بگیر

.

من واسه توام !

.

دلتنگ چشماتیم و ... بیقرارِ بودنت !

.

این روح بیقرار

یه روز جلد جسمو پاره میکنه میزنه بیرون

میاد پیشت

میاد...

عندک

مع الـ...

.

.

.

و در آدابِ (بیقراریِ) روز جمعه آمده است

ختم هزار صلوات ....

یا دست کم صد صلوات

و صد استغفار

و ....

.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۱۳
تاسیان ...

 

* ...نه عقل بود و نه دلی ...

 

  

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ فی اَرْضِهِ،

 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ اللهِ فی خَلْقِهِ ....

 

 

فرزند آدم یه روز میفهمه

همه پریشونی اش

از چشم هات بود

از چشم هات ....

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۶ ، ۰۶:۱۰
تاسیان ...

 

امروز یه روایت از حضرت رسول .ص. خوندم . .

که باید بزرگ بنویسم بزنم جلوی چشمم :

 

صبـر نیـمی از ایمان و یقیـن همه ی ایمان است " *

 

* : نهج الفصاحه / ص 282  / حدیث 1849

 

دلم !

یقین داشته باش . .

به خدای کرم های ابریشم . . به خدای پروانه ها ایمان داشته باش

دلم !

یقین داشته باش . .

به خدای آدم یقین داشته باش

به خدایی که آدم رو از هیچ آفرید . . به وجودش اورد و مسجود ملائکه اش کرد

دلم !

یقین داشته باش . . .

به خدای نوح یقین داشته باش . .

به خدایی که برای کشتی ِ توی بیابون نوح آب فرستاد

خدایی که بنام او کشتی به حرکت در اومد . . از مهلکه در امان موند و به نام او کشتی ایستاد

خدایی که بخشنده ی مهربانه

دلم !

یقین داشته باش . .

به خدای ابراهیم یقین داشته باش . .

خدایی که برای ابراهیم اش کافی بود . .

خدایی که آتش بر ابراهیم گلستان کرد . .

و به خدای اسماعیل !

خدایی که از زیر پاهای اسماعیل ِ تشنه ، تو دل بیابون چشمه ای جاری کرد

دلم !

یقین داشته باش . .

به خدای یعقوب ِ از یوسف دور افتاده . . . خدای یعقوب منتظر !

دلم !

یقین داشته باش . .

به خدای یوسف ته چاه . . خدای یوسف سالها زندانی . . خدای یوسف از پدر جدا افتاده !!!

دلم !

یقین داشته باش . . .

به خدای ایوب ِ سالهای سال در سختی امتحان شده . .

دلم !

یقین داشته باش . .

به خدای موسی افتاده در رود نیل . . . خدای موسی از آب کشیده شده

به خدای موسی در دل ِشب ، در بیابان گم شده . .

به خدای موسی تنها . .

دلم !

یقین داشته باش . .

به خدای یونس در دل نهنگ . .

دلم !

یقین داشته باش . . .

به خدای محــمّد ِ بلاکش . . . .ص.

به خدای محمد در دل غار . .

به خدای محمد ِ شبهای حراء . . .

دلم . .

صبور باش و یقین داشته باش . . / یقین داشته باش که یقین تو کارها بکند ! /

یقین داشته باش . . .

به پروانه شدن !

به "آدم" شدن . . خلیفة الله شدن و مسجود ملائک شدن !

به سالم رسیدن این کشتی به خشکی

به شکسته شدن بت های این بت خانه و . . به گلستان شدن این آتش !

به جاری شدن چشمه ی حیات در دل بیابان از زیر پایت . .

و به باز آمدن "یوسف" به کنعان ِ جان !

به از دل چاه بیرون آمدن . . از زندان جان بیرون آمدن و عزیز خدا شدن !

به تمام شدن سختی های امتحانات و . . به میوه دادن درخت صبر

به پیدا شدن نور خدا در ظلمات این بیابان . . به . .

به شنیدن صدای خدا !

به نجات از دل نهنگ ِ نفس !

به آمدن خود ِ خود ِ خدا به غار تنهایی ات !

دلم !

یقین داشته باش . .

و تا مضطر نشوی ، یقین نخواهی یافت !

مضطر که شدی . .

خدای آدم و نوح و ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و یوسف و ایوب و موسی و یونس و

محمد .ص. . .

خواهد آمد  . . .

خدای تو  . .

خدای جهانیان می آید و . .

تو را به آغوش می کشد . .

خدا می آید و . .

قبل از رسیدن خدا  . . .

چه می شنوم خدایا ؟!

بوی یوسف است که می آید ؟!!!

 

 " امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء " . . .

 

+ تنها که میشی . . ناراحت نشو . . .

وقتی یکی رو کار خصوصی داشته باشی تنهایی میکشیش یه گوشه و . .

خدا که تنهات کرد . . .

یعنی کار خصوصی باهات داره . .

هرچی تنهاتر . . . خصوصی تر .

تنها شدن علامت راهه !

 

93/03/27

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۶ ، ۰۶:۰۲
تاسیان ...

چشمامو باز میکنم و شهر ،

انقدر خالی از هیاهو شده

انقدر غرق سکوت دلنشینی شده

که واسه یه لحظه دلم میخواد بغلش کنم

.

بیخود نیس خدا میگه  ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۶ ، ۰۴:۰۳
تاسیان ...

لم دادم زیر مارش توپ و ترقه هاشون

دمنوشمو میخورم و با یاد چشمات عشق میکنم

بیچاره ها لابد فکر میکنن چقدر دارن حال میکنن و چه حسن ختام خوبیه واسه سالشون

من اما انقد خسته ام که حال ندارم اتاق بینهایت پریشونمو، که خودم رووم نمیشه نگاش کنم تمیز کنم

اما برای چشمات

همیشه وقت هست

همیشه جون هست ....

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۶ ، ۱۹:۱۸
تاسیان ...

کم خسته بودیم از هیاهوی این شهر لعنتی

حالا بمب و ترقه شونم گرفته..

زودتر جمع کردم اومدم خونه

نه که به سمفونی ترقه ها گوش کنم

و نه که شاملو بره رو مخم که :

" وآغوشت اندک جایی برای زیستن

اندک جایی برای مردن

و گریز از شهر ... "

بذارید زندگیمونو کنیم جون عزیزتون ....

.

کی شب میشه ؟!

کارت دارم ......

.

من

تورو میخوام !

.

دیوونم...میدونم

.

باید اضافه کنم که

آدم منتظر به طرز احمقانه ای

با هر صدایی از جا میپره

پشت بند هر "در"باز شدنی منتظره معجزه دیداره

و آدم منتظر ، گاهی میتونه احمق ترین آدم روی زمین باشه !

اما انتظار بطور کلی "سازنده"است ...:)

.

الحمدلله علی کل حال

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۶ ، ۱۷:۳۳
تاسیان ...

وَهِیَ تَجْرِی بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبَالِ

وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَکَانَ فِی مَعْزِلٍ یَا بُنَیَّ ارْکَب مَّعَنَا وَلاَ تَکُن مَّعَ الْکَافِرِینَ

قَالَ سَآوِی إِلَى جَبَلٍ یَعْصِمُنِی مِنَ الْمَاء

قَالَ لاَ عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ

وَحَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ ... 42.43 مبارکه هـود 

.

می فهمی یعنی چی ؟

می فهمیدی نبودی الان ......!

.

 و حال بینهما مـــوج ........ موج .........موج .............

کسی که لحظه احتضار سرش رو پای تو نباشه ... خررررره .

کسی سوار کشتی تو نشه ... خره .

کسی به جبل دیگه ای پناه ببره ... خــــــــَرِه !

.

( با عرض پوزش از جناب خر ! که برای توصیف بعضی حالات  مجبوریم اسمشو ببریم

با اینکه میدونیم این حالات هیچکدوم در جناب خر نیست

فقط در بعضی از ماهاست ... ! )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۱۹:۵۴
تاسیان ...

این خداست که میگه شما شخصی رو ملاقات کنید یا اصلا ملاقات نکنید

و این خداست که میگه فلان شخص رو در روز سه شنبه ساعت 4و6دقیقه ملاقات کنید

و این خداست که با 3ثانیه معطل کردن شما مانع ملاقات شما و شخصی میشه

و این خداست که شخصی رو به زندگی شما داخل یا از اون خارج میکنه

و این خدای شماست که با مهره هاش! (آدم های زندگی شما) ، شما رو میسازه ،شمای خودشو میسازه!

 

 

پس برای تموم آدم های داشته و نداشته زندگیتون سپاسگزار باشید

که این کار خدای کریم شماست .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۱۱
تاسیان ...

بنا به همین آیه که اون میدونه و ما نمیدونیم

منطقیه که وقتی خداست

چیزی که برام خوب نباشه رو ازم منع کنه

تاحالا سوالی ازش نداشتم که معاذالله از بخل بی پاسخ بذاره

پس وقتی خواسته ای بی پاسخ میمونه

یقینیه که رحمت و حکمت پشتشه....

خدایا....شکر...ممنون که جهلمون نمیگیری...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۰۲
تاسیان ...