تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

نشد ...

جمعه, ۸ شهریور ۱۳۹۸، ۰۲:۳۶ ق.ظ

 می خندم و از خنده ام آویخته صد اشک

 می گریم و از اشک به چشمم اثری نیست

 

 من مانده ام و خاطره ای دور که جز آن

 در کوی مه آلود دلم رهگذری نیست

 

 یک لحظه نشد با تو به خلوت بنشینم

 یک بار نشد روی تو را سیر ببینم

 

 با یک سبد آغوش به باغ تو رسیدم

 اما نشد "از باغ تو یک میوه بچینم "*

 

 

 ای کاش در آن لحظه که سر می روم از خویش

 در زلف تو پیچد نفس بازپسینم

 

"عمران صلاحی"

 

 

گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود. (حافظ)

.

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل ...باطل بود .

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۰۶/۰۸
تاسیان ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی