تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

قصد این ویرانه کردی عاقبت؟!

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۱۵ ب.ظ

شنیدم به خرابه ها سر می زنی

شنیدم به سر کور و پیرها دست می کشی

شنیدم با جذامی ها همسفره میشی

شنیدم که هرشب...

.

غروب‌ دلگیریه

نه

دل، گیرِ غروبیه .. که تمومی نداره

که داره می کشتمون...

ما داریم می می ریم بی تو..از غم ..از سنگینی بار هستی...

از سنگینی بار گناه که اضافه شده بهش و زمین گیرمون کرده

ما داریم این گوشه ...

 

در باز میشه و با هیبت و جلال وارد می شه

دیدنش بغضم رو بغض تر می کنه

 

چرا انقد دیر اومدی؟

نمی دونستی چقد منتظرتم؟

ما گم شده بودیم...

ما یه لحظه دستمون از دستتون رها شد

به خودمون که اومدیم

برهوت بود و ما و تنهایی و تاریکی

ما گم شده بودیم

تو چرا دنبالم نیومدی؟

نمی دونستی بی تو چقد می ترسم؟!

که چقد بی تو تنهام!!!

نمی دونستی هرشب از ماه سراغتو می گیرم؟!

که ماه منو ندیدی؟ از ماه من خبر نداری؟

ماه من سراغمو از تو نگرفته؟ که ...

 

انقد ترسیده و‌ غمزده بودم که گلایه ها تمومی نداشت

تند تند گله می کردم ... که بغلم کرد

بغلم می کرد وقتی می گفتم:

نمی دونستی چقد دل تنگتم؟

که شونه های اون اول شروع کرد به لرزیدن

بازم اول اون بود که شروع می کرد

بازم اون بود که دلتنگ تر بود

گریه اش بغض شکن بود

گریه اش آتیش بود که هستی می سوزوند

گریه اش قطره به قطره حرف داشت

که اون دلتنگ تر‌ بود

که اون بیشتر منتظرم بود

که اون ... بیشتر دنبالم گشته بود

.

دنیا که‌اونقدی بزرگ نبود.. ما کجا گم شده بودیم مگه؟

نمی دونی اینجا غریبم؟

نمی دونی مردم اینجا غریب کش ان؟

نمی‌دونی تنها آشنای من تویی؟

مگه تو هستی من نیستی؟

مگه تو جان من نیستی؟

مگه تو ...

نگاش آتیشم می زد

بی حیا بودم که اونطور طلبکارانه عرض دلتنگی می کردم

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۱۷
تاسیان ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی