تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

عیسای من!

جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۳۲ ب.ظ

 

« بارِ غمی که خاطر ما خسته کرده بود

عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت ... »

 

بعد از اینهمه روزِ سنگین

ساعتی قبل، بی هوا، می بینم سبک ترم...بی دلیل

بعد می بینم

انگار نسیم ملایمی وزیدن گرفته

ملایم می زنه غم ها رو به کناری هل می ده

طنینِ اتممت علیکم نعمتی می پیچه

دل می دونه این غم ها و کج و راست شدن ها

از مستیِ دنیاست

ولی شراب طهورِ نگاهِ مهربونت، انقد مست و مشروب مون می کنه

انقدر گرم مون میکنه

که سرد و گرم دنیا و بالا و پایین اش ، حتی شده برای دقایقی

از چشم مون میفته

دل مون پیِ دلبریِ چشمات، راهِ آسمون پیش می گیره

که راهنما تویی و به راه های آسمون آشناتر از راه های زمین

.

محبوبِ من!

هرکس هم ندونه تو خوب آگاهی

که این خراب، در ازل

به هواداری کی بود که دعوی بلی شهدنا کرد و جام بلا رو سر کشید

وگرنه مارو چه به این حرفا!؟

مارو چه کار با عشق؟!

چکار با مهر

چکار با ... عهد و میثاق

ولی تقصیر ما نبود

چشم های بلاخیزت شاهد و گواهن که ما راهی نداشتیم

جز مومن شدن به چشم های دستگیرت

بعد میگی ...مومن نباشم به معجزه چشم هات،مسیحای من!؟

نگاهم کن!

بعد ببین که چطور ...

.

محبوب من

محبوب من

محبوب من

«گاهی دل ما را

به چراغ نگاهی 

روشن کن»

که تاریک و سردیم

که محتاجیم

محتاج دیدا....

.

«بر همان عهد که بودیم...برآنیم هنوز

ای دریغا که پس از آن همه جان بازی ها...بر سر کوی تو بی نام و نشانیم هنوز

دیگران وادی عشق تو به پایان..بردند

ما به «یـادِ» تو در این دشت...روانیم هنوز

آرمیدند همه در حرم حرمت و ما .........

ساکن کوی خرابات و مغانیم هنوز...

نوبهار آمد و بگذشت ولیکن من و دل...

همچنان در تف آسیب خزانیم هنوز

ما از این چرخ کهن گرچه بسی پیرتریم...همچنان از مدد عشق..

جوانیم هنوز...»

.

عیدت مبارک:)

.

از اعمال غدیر عهد اخوتش رو دوست تر دارم

این عهد رو اما با دونفر در زندگی بستم

که از قضا هر دو رفیق رو از دست دادم

شاید تقدیره که ...

با اینحال دوست دارم با تو این عهد رو ببندم

آخَیتُکَ فی الله و صافَیتُکَ فی الله و صافَحتُکَ فی الله

و عاهدت الله و ملائکته و کتبه و رسله و انبیائه

و الائمة المعصومین علیهم السلام

علی أنّی إن کُنتُ من اهلِ الجنّةِو الشَّفاعةِ

و أُذِنَ لی بِأن أدخُل الجنّةَ لا أدخُلُها الاّ و أنتَ معی

بعد تو بگویی: قَبِلتُ

 

أسقَطتُ عنک جمیع حقوقِ الأُخُوَّةِ ماخلا

الشَّفاعةَ و الدُّعا و الزّیارةَ

.

+ اینهمه دیوانگی را...با که گویم؟!...با که گویم؟!

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۹/۰۵/۱۷
تاسیان ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی