سال نو میشه ...غمت کهنه ... غم ات!
آخرین قطرات شارژ گوشیمه
گوشیم خراب شده و معلوم نیست درست شه،نشه،کی گوشی دار بشم
حرفهایی داشتم اینجا بنویسم...که ممکن نیست
زندگی همینه...فرصتا کوتاهن...
زندگی عجوله و من ...حوصله کار!
دوست داشتم با سید و مولامون حرف بزنم...که میزنم بی اونکه بشه ثبت کرد
میخواستم از حال خودم بنویسم...
با تو ...به تو..از تو...بگم...که...
.
امیدوارم سال خوبی در انتظارتون باشه
امیدوارم نور دل و زندگیتون بیشتر از قبل باشه
نمیگم دلتون بی غم...که غم جایگاهش دله
ولی امیدوارم دلتون انقدر وسیع بشه...که گم بشه گوشه کنار قلبتون اون غما
.
چقدر زدن آخرین حرفا کار بیخودیه...
آخرین حرفا...آخرین آغوش...آخرین بوسه
آخرین بوسیدن چشم ها... آخرین خداحافظی...
آخرین ثبت های ۹۹...
می خوام ثبت کنم؛
ممنونم...خدایا
برای خانواده ای که تو بهم دادی
برای محبت هایی که تو تو دلم قرار دادی
برای تمام غم ها و شادی هایی که برام تدارک دیدی
برای تموم چیزهایی که دادی...تموم چیزهایی که گرفتی...
برای شدن ها و نشدن ها...
برای اشک ها و لبخندها...
و برای....
.
گفت سال ۹۹توو یه کلمه
بی فکر گفتم؛ انتـظار!
۹۹تو یه کلمه خلاصه میشه و اون انتظاره
درباره این انتظار مفصل تر باید بنویسم...بعدتر که گوشیم توانشو داشت.
.
سال نو مبارکت:)