....
" زیاد امید ندارم
که از تپیدن قلبم
گلی دوباره برویَد
مگر بهار که سر شد
کنار سنگ مزارم
دلی دوباره بکارید " .....
پ.ن :
« از هر شبِ بدونِ تو بیــزارم
از وهن ها و این همـه انکارم
این حرف ها نشانه ی سودا نیست!
من حدسمیزنم که جنـــون دارم... »