دویدم و....دویدم ، اما ....
دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۰۴:۰۴ ب.ظ
ما هم " اللهم عجل وفاتی " می خوندیم
نه از سر یأس
و نه از سر اینکه
تحمل دنیا رو دیگه نداشتیم
یا اینکه شوق «غایة آمال العارفین » رو داشته باشیم
نه ،
ما فقط
از تحمل خودمون ، توی دنیا خسته شده بودیم
ما از مشاهده خودمون
به ادامه دادن «این» بودن بود که ...
.
گفتم وحشت کردم
از نزدیک دیدنِ این شبیه شدن های منفور
من رو وحشت زده کرده
اما نه می تونم فرار کنم
نه می تونم بمونم و هضم بشم .
گفت متفاوت بودن را برگزین
و خندیدیم
اما ...
.
هنوزم روی حرفم هستم
شاید زیاد رووم حساب باز نمی کنی ! هان!؟؟؟؟
اما هنوزم می گم
جوونی که تونخری رو
نمی خوام
اگر اینه که
بنا به سابقه لطف ازلی ات
آخرین لطف رو بکن و ... منو ببر .
.
خدایا
مارو از دویدن های «بیهوده» رهایی بخش ...
۹۷/۰۹/۱۹