دلم گرفته ای دوست...هوای...با من
يكشنبه, ۶ فروردين ۱۴۰۲، ۱۱:۳۱ ب.ظ
این پست قرار بود درباره پستی باشه که بازنشر کردم
ولی به گفتن حرف دیگه ای اکتفا میکنم
اینجور وقتا که احساس تنهایی تا ابروهام بالا میومد
تو دنیا «کس» نداشتم...
کسی نبود حرفای تموم نشدنیم رو براش بگم
سید کریم بود
دیگ نیست
اخرین بار که رفتم اونجا سال گذشته بود
آبان
با فلانی
و از بدترین شبهای زندگیم
بدترین و تنها بار بدی که رفتم پیش سید
بعد اون نشد که برم...نرفتم
اگسید نبود...مادر بود
دیگ نیستن
واسه همینه زندگیم انقد خالی و پوچه؟!:)
.
۰۲/۰۱/۰۶