تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

درآ که در دلِ خسته، توان درآید باز...

پنجشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۸، ۰۱:۴۸ ق.ظ

میگه می دونم سخته

توکل کن بر خدا

یاد روایت اِعراب قلوبی که یکی دو روز پیش خونده بودم میفتم

یکجاش فرموده :

... و فتح القلب فی الرضا عن الله

و (حالت)فتح قلب در رضایت از خداست ...

 

 ... و اذا انقاد القلب لمورد قضاء الله بشرط الرضا عنه کیف ینفتح القلب بالسرور و الروح و الراحه

و وقتی در برابر قضا و تقدیر الهی تسلیم شد و حالت رضا و خوشنودی از خدا داشت دل باز می شود و یک حالت

سرور و خوشحالی و آسایش سراسر قلب را فرا میگیرد

 

... و علامة الفتح ثلاثة اشیاء : و علامت فتح قلب سه چیزه

   التوکل و الصدق و الیقین ...

.

فکرم می ره پی ذکر عقیقم ...توکلت علی الله

توکلت علی الله ؟؟؟!

.

نمی دونم این حالی که دارم صبره یا چی

کشون کشون روی صفحه زندگی خودم رو جلو می کشم

و سعی می کنم این حالت رو به صبر شبیه تر کنم تا هرچیز دیگه ای

.

فقط یک چیز رو می دونم

که من

بابت تموم نعمت های بی شماری که بهم دادی

ممنونم

بابت نعمت عمر

بابت این جوونه ی کم جون محبت

نه

بابت این درخت تنومند محبت که ریشه هاش تا انتهای هستی من رفته

بسیار ممنونم

هرچی درده

هرچی زخمه

هرچی مشکله

فدای یه تیکه از آینه های ، آینه کاریهای حرم موسی بن جعفر

فدای چشم های مهربون سید حمزه

فدای همون دیوار کناری حرم سید کریم که هربار سرم رو بهش تکیه می دم

.

فتح القلب من اما،

فکر چشم هاته

وقتی تو نیمه های تاریک شب نگام می کنی

وقتی صدام می کنی...با چشم هات

با چشم هات که تموم هستی منن

با چشم هات به زندگی دعوتم می کنی

چی میگم؟

چشم هات چشمه های حیات منن

چشم هات که محض خاطرشون ...منو آفرید!

.

من هیچ وقت فکر نکردم چشم هاتو بستی

یا چشم برگردوندی

می دونم

منم که ایمانم به چشم هات ضعیفه

این منم که هی کم میارم و نمی کشم پابه پات بیام

منم که ...منـــــم.

.

+ اومده بودم یه چیزای دیگه بنویسم اصلا !

حرفهام شباهتی به این متن نداشت.حتی یک کلمه.

تهش اما همیشه خوشحالم

یکجورایی گفتن این حرفها

جدای اینکه اینجا نوشتن نداره

بقول اون شاعر "پیش مردم گله از یار؟همینم مانده ست"!

.

ولی

اگر لبخند می زنم و بقیه رو دلداری می دم

نه که سختم نیست

نه که نیاز ندارم بغلم کنی

بیشتر از هر وقت دیگه ای 

بیشتر از هر وقت دیگه ......

هیچی.

بیا فقط

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۸/۰۷/۰۴
تاسیان ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی