داستان از این قرار بود ...****
پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۱۵ ق.ظ
حتما هر کسی که اینجارو می خونه هم تابحال فهمیده
که اینهمه ترس من از «خودم»
فرار من از «خودم»
بیزاری من از «خودم»
درگیری های من با «خودم»
یعنی که من چقدرررر منم ....
.
.
عباس به فرات زد
مشک بود و آب و ...
تصویر حسین در آب ....
.
« هرجا پی ات رفته بودم ، دلتنگ برگشته بودم
آشفته و خسته انگار ، از جنگ برگشته بودم ..»
۹۷/۱۰/۲۰