خودم...خود منی
چهارشنبه, ۱۵ دی ۱۴۰۰، ۱۱:۱۹ ب.ظ
به راستی که
تو چقدر منی ....
:)
.
نشستی روبروم توو اتاق تاریکم
ساکت،با چشم های پرحرف غمگینت
برخلاف همیشه اشکات میاد
اینبار من گریه ام نمیاد
با ترس های بیشمارم روبرو شدم
که دیدم توام توو اتاقی
تو منی؟!
منو ببخش...
برای ترسهات سرزنشت کردم
منم همونقدر ترسوام
فقط یکم دیوونه ترم...
خیلی دیوونه ترم...میخوام برم تو دل ترسا
ولی راستش...
خیلی میترسم...
ترس از سر پیریه
میشه در آغوشم بکشی؟! تنگ...تا سحر!؟!!!!
نه چون تویی...چون منی...
آخ که چقدر تو منی...نمیدونی که
۰۰/۱۰/۱۵