جانان
سه روز پیش بود شاید
ظهر به سرم می زنه یهو
بلیط می گیرم که یه روزه برم بیام
جسمم اما یاری نمی کنه
می بینم عاجزم از رفتن. حقیقتا عاجزم
کنسل می کنم.کوله مو باز نکرده میذارم کنار دیوار.
غصه می خورم دوریشو.
تو دلم ... فقط نگاش میکنم.
می خواستم برم
نگاهش کنم یه دل سیر
نگاش کنم بگم، نگام کن.نگام کن دیگه.نمی بینی دلتنگی مو؟!
نگام کن!
بعد یکی بزنه بهم که:
نگات اگر نکرده بود که،تو کجا می تونستی نگاه کنی؟!
دلتنگ اگر نبود،کجا دلتنگ می شدی؟!
دوستت اگر نداشت....این اشکا چی می گن پس!؟
منم بخندم که: می دونم!
اصن گور بابای سختیا و مشکلات
فدای سر شما.نمی خواییم بیاییم مشکلمونو حل کنید
حتی نمیخواییم دست بکشید سرمون،بزرگ شیم،قد بکشیم کوچیک شه دنیا
راستش فقطِ فقط
دلمون تنگه! دلمون تنگه.
.
بیربط۱:
صب می بینم دیشب،نیمه شب کمی رد دادم!
پست حاوی مطالب رد دادگی رو حذف می کنم
توصیه می کنم در لحظات نزدیک به خواب
هیچ پستی منتشر نکنید!
+
« محمل جانان ببوس آنگه به زاری عرضه دار
کز فراقت سوختـم ای مهـربان فریاد رس »