ثبت لحظات خوب هم...
سه شنبه, ۲۳ اسفند ۱۴۰۱، ۱۱:۴۷ ب.ظ
ب اینجا ثبت روزای خوب رو بدهکارم
روزای خوب نمینویسم و این بده
ولی حتی اگر مینوشتمم ب چشم نمیومدن ...
ولی علی الحساب:
این زندگی،روزای خوبم داشت
لحظات خیلی عمیق
خوشحااااال ترین لحظه اش روبروی ضریح پدر بود
بعدش شبای روضه...خصوصا وقتی دم میگرفتیم ذکر پدر رو
به سینه میکوبیدیم اسمش رو...علی...علی...علی...علی...
گرچه ازش فقطططط و فقط یه اسم بهم رسید
که شد اولین اسمی که به زبون اوردم
و شد اسمی که وقت زمین خوردن میگفتم
همین
ولی خب...اینهمه رنج می ارزید به شنیدن اسمش
پشیمونی ندارم اگ برم حالا...
گرچه پشیمونی زیاد دارم...
ولی ...
بگذریم...و بیخیال
.
کاش دکمه برگشت یا آف یا اوت یا همچین چیزی داشت زندگی
منصفانه تر بود
حدااقل برای کسی مثل من
۰۱/۱۲/۲۳