تو کجایی..
چهارشنبه, ۵ بهمن ۱۴۰۱، ۱۱:۴۵ ب.ظ
نه دلم برا خودم تنگ نشده
دلم برای خودم تو بغل تو...روبروی ضریح تو
تنگ شده
وقتی تو بغلت بودم و شونه هات میلرزید
وقتی جلو ضریحت بودم و زانوهام میلرزید
لبهام میلرزید...دلم میلرزید...دستام...همه وجودم میلرزید
از آسودگی و شادی...نه ترس و غم
لازمه باز متوسل شم به داستان دوست جذامی خرابه نشین ات؟!:)
۰۱/۱۱/۰۵