تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

بنفسی انت ...اهلی و مالی ....

شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۷، ۱۰:۱۷ ب.ظ

 

1. نمی دونم از چند روز و هفته ی پیش

و حتی نمی دونم چرا

اما بارها و بارها شد که به خودم اومدم بی اونکه یادم بیاد کجا سیر می کردم

فقط به خودم میام و می بینم دارم غذا درست می کنم و چشمام می بارن

دارم ظرف می شورم و چشمام ...

دارم برمی گردم خونه و چشمام ...

دارم می خوابم و چشمام .........

نمی دونم چند بار غذا سوزوندم و چند بار در مرز سوختن نجاتش دادم

نمی دونم چند بار نفس کم اوردم

چند بار به تو فکر کردم و ... نفس کم اوردم

چند بار بی اونکه بدونم چرا و چجوری

دلتنگ ات شدم ..

بی اونکه بخوام حتی ....

حالا اما که کار به اینجا رسیده می گی که ....

.

2.آدم شاکر ، ناامید نمی شه

آدم وقتی دید غرق لطف ِ

ناامیداز لطف بعدی نمی شه

وقتی لطف بالاتر رو دید که عطا شده

از دریافت لطف پایین تر ناامید نمی شه

با خودم می گم

حالا که تخم محبت تو توی این دل کاشته شده از روز ازل

حالا که این لطف ازلی که لطفی ازش بالاتر نیست داده شده

دیگه چی هست که ازش بخوام و نده

وقتی بالاترین نعمتش رو داده !؟؟؟

 .

3.آدم شاکر ، گله نمی کنه . طلب نداره

وقتی خدا به آدم لطف کرد و بهش فهموند که هر چی هست خودشه

که چیز دیگه ای "نیست"

و بعد آدم نظر انداخت به زندگیش و دید که سراسر زندگیش رو خدا گرفته

و همش سراسر لطف بوده و لطف بوده و لطف

اونوقت عمیق ترین زخم هاش می شن بزرگترین نعمت های زندگیش

.

4. لحظه ای که دیدم تموم اون دردها رو تو دادی

که بشی درمون اون دردها

لحظه ای که "فهمم" شد که اون زخم ها چه نعمت هایی بودن

گرچه دردها ، هنوز درد بودن و زخم ها ، ردی از خودشون بجا گذاشته بودن

دلم اما حتی به سقوطی که همه چیزم رو گرفته بود و ...

بی چیز ترم کرده 

راضی شد

بی چیزی خوب چیزیه

بالاخره این دل خراب باید یجا حالیش بشه

هو الله الذی لا اله الا هو .......

.

5.آب پاکی رو می ریزه رو دستم و ...

می گه راضی نیست که برم

عادتا می خوام تا آخرین لحظه امید داشته باشم

گرچه ...

بهرحال دارم فکر میکنم پولی که برای سفر کنار گذاشتم 

بدم یکی دیگه بره ، یا همچین چیزی ....

این پای پر آبله...این سر افتاده...این دل خراب رو اگر قبول نکردن

کاش این پول رو ...

.

6. دلم در آستانه ی سخت شکستن ِ

.

7. بی کَسَم ......

همه کَس و کارم تویی .

.

8. قرارِ ......دل بیقرارم ...... تویی

.

9. بیا  و این دلِ شکسته را .......

.

10. بیا ...

.

+

گاهی به خودت میای و می بینی

ضعفی که سالها باهاش دست و پنجه نرم کردی و راه به جایی نبردی 

دیگه نیست

انگار در لحظه سعه ای داده و وجود کوچیکت رو رشد داده

بی اونکه تو تلاشی کرده باشی

بی اونکه تو نقشی داشته باشی

یا حتی متوجه اش شده باشی

وقتی اینطور هیچ بودنم رو به رخم می کشی

شکرت لذت دیگه ای داره ...

.

الحمدلله الذی یفعل ما یشاء...

.

.

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۲۱
تاسیان ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی