تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

بلای زلف سیاهت ...

دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۰۰ ق.ظ

" خون می چکد از دیده در این کنجِ صبوری

  این صبر که من می کنم افشردنِ جان است"

.

" گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری

  دانی که رسیدن هنرِ گامِ زمان است ! "

.

" تو رهرو دیرینه ی سر منزلِ عشقی

 بنگر که زِ خونِ تو به هر گام نشان است"

.

" دلِ من! چه حیف بودی که چنین ز کار ماندی

چه هنر به کار بندم که نماند وقتِ کاری"

.

" سحَرم کشیده خنجر که چرا شبت نکشته است

تو بکُش که تا نیفتد دگرم به شب گذاری "

.

" نه چنان شکست پشتم که دوباره سر بر آرم

منم آن درختِ پیری که نداشت برگ و باری"

.

مهم نیست چقدر به محکم بودن تظاهر کنم

لازمه بهت بگم ... که چقدر شکستم ؟!

من

سختمه !

خیلی سختمه...

.

وَ اِرْحَمْ ضَعْفِی وَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ مَسْکَنَتِی

فَإِنَّکَ أَعْلَمُ بِهَا مِنِّی وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِحَاجَتِی

یَا مَنْ رَحِمَ اَلشَّیْخَ یَعْقُوبَ حَتَّى رَدَّ عَلَیْهِ یُوسُفَ وَ أَقَرَّ عَیْنَهُ

یَا مَنْ رَحِمَ أَیُّوبَ بَعْدَ طُولِ بَلاَئِهِ

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۸/۱۰/۰۲
تاسیان ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی