تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

اول تو،آخر تو، وسط هم تو ...تولدت مبارک ترین بود...

يكشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۴۳ ق.ظ

واژه ها تو سرم چرخ می خورن اما ذهنم نمیتونه انتخاب و چینش درستی داشته باشه

فقط واژه های غرقگی ...بی خودی...خوشبختی...شادی...تو سرم چرخ می زنن

واژه ی چرخ ، ذهنمو می بره به بچگی و چرخ و فلکی که الان سرمم توش جا نمیشه لابد

خودمو می بینم توی چرخ و فلک رنگی ، صدای جیغ شادی بچه ها...صدای "تندتر، تندتر" گفتن شون

صدای خنده های از سر شوق خودم ، همشون تو مغزم منعکس می شن

بعد دوباره منم و سری که لابد ....

 

فقط یک روز دیگه فرصت دارم

فقط یک روز از عمرم باقی مونده

فردا این موقع من نیستم

شب که بخوابم صبحش بیدار نمی شم

این یه امکانه !

ممکنه فردایی نباشه

 

 

لحظه ی رفتنه

تموم زندگیم در لحظه از جلو چشم هام رد می شه

من

حقیقتا خوشبخت بودم

من خیلی خوشبخت بودم

انقدر خوشبخت که گریه ام می گیره

تموم سختی ها میان جلو چشم هام

زندگی خیلی سخت بود

زندگی حقیقتا سخت بود

 

باز گریه ام می گیره

به خودم می پیچم

از سوختنِ این همه امکان

از چیزی که بودم و چیزی که باید و می شد که ....

گریه تر می شم

تموم می شم

من

می خوام که ...

 

روی دست می برنم...

یکی ، دوتا ، سه تا ...چنتا آدم دارن اینجا گریه می کنن

گفت "طفیل هستی عشقند آدمی و پری" ...

گفتید ما طفیلی شماییم

ما از خوشی مردیم هزار بار

که ما طفیلی شما بودیم

.

یادمون اومد عهد الست رو

خدا ردیف مون کرده بود

"ألست بربکم"؟

ما چشممون خورد به شما

دل زدیم به دریا : بلی ...

دچار شدیم به بلای سیاهی اون چشم ها ...

این شد که حالا اینجا گرفتاریم !

گرچه امسال سوای سالهای دیگه است

دیگه شب تولدم بدترین شب سال نیست

امشب بدترین شب سالَم شده بهترین شب سال

چه تقارن مبارکی

چه مبارک شبی

شب میلاد شما

که هستی مایی

که رفیق شفیق مایی

که "یقین" رو با شما تجربه کردم...

اومدن تون اون همه غم رو شست و برد ...

.

بخوام رو راست باشم

حتی اگر فرصت دوباره ای بهم داده بشه

مطمئنم همونطوری زندگی می کنم که بار اول

پس فقط

بابت تموم نعمت هات که در شمار نمیان

بابت این بزرگترین غنای عالم...این محبت

سپاسگزارم

برای عمری که بهم بخشیدی ممنونم

برای بهترین تجربیات این دنیا که فقط به من بخشیدی

ممنونم

برای تموم اشک ها و لبخندهای زندگیم

ازت ممنونم

برای بخشیدن خطاهای این بنده که در شمار نمیان هم

صاحب اختیاری

.

اگر فقط یه حسرت از این دنیا به دلم باشه

حسرت دیدن این تصویره ....///// چه نوشته درهمی !!!

 

+ عاشق این عکسم .....

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۱
تاسیان ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی