اشک
جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۹، ۰۶:۱۰ ق.ظ
دست ها تو ضریح های مشبک گره می خورن ...
امیدی متولد میشه ...
دلی می لرزه ...
و اشکی ... پا به عرصه وجود می ذاره ....
اشک ... اشک ... اشک ...
این حجم هندسی نامنظم ...
اشک به نظرم یه واژه س ...
واژه ای که نمی تونست باشه ...
یا نمی دونست چی باشه تا حق مطلب ادا شه ...
نه ... اشک ،
تموم ِ اون واژه های ناگفتنی ه این دنیای کوچیکه ...
که جا نداشت واسه واژه های بزرگ ...
اشک تموم اون واژه هایی س که نمی تونستن باشن ..
از بس که بزرگن ... از بس که عمیقن ...
و ناگفتنی و ... ناشنیدنی و ...نادیدنی ...
3.10.91
۹۹/۱۰/۱۹