آدمِ بی شکل
1.
با تعجب می گم یعنی د خوابیده الان ؟ بااااورم نمی شه !
با لودگی می گه : وااااقعا ! برم بهش بگم خجالت نمیکشی ساعت 10 می خوابی؟
من ساعت 6 صبح تازه می رم قرص خواب می خورم ، اونوقت تو ...
و می خندیم ...
می خندیـــم .
2.
" + یکی هست ...منو خوب میشناسه
و ... گمونم منم کمی بشناسمش
_ خوشحالی ؟!
+ناراحتـم !
_چرا؟!
+ چون منو میشناسه ...
ناراحتــم . "
3.
" مختار : من به پرسشی بی پاسخ رسیده ام عبیده
چطور می شود عشق به حسین را در دلی جای داد که آلوده به شراب است ؟!
عبیده : دلم خوش بود که مختار ، عشق مرا باور دارد
مختار : باور نداشتم که سوالم بی پاسخ نمی ماند "
4.
" تو مستِ مستِ سرخوشی ، من مستِ بی سر سرخوشم
تو عاشقِ خنــدان لبـی ، من بـی دهان خندیده ام .........."
5.
بدی عادت اونجاست که ،
تسلیم می شی!
می پذیری خودت رو همونطور که هستی قبول کنی
جلوی خودت
تسلیم می شی.
.
تسلیم شدم
عادت کردم
به بودن
به فقط بودن
به همین طور بودن
بودن و بودن و بودن
و این شکل از بودن
فرقی نداره برام ، با نبودن .
6.
یبارم پیام دادی که که :
می دونی
درجاتی از بهشت هست
که سال تا سال هم اهل بیت رو نمی بینی
حتی صداشونم نمی شنوی
و گفتی صدسال سیاه نمی خوام همچین بهشتی رو!
.
من هم .