تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

نامه ای به دوست ۲

پنجشنبه, ۶ خرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۱۵ ب.ظ

اُنس : اسم مصدر عربی در مقابل وحشت

خو گرفتگی، همدمی، الفت،دوستی،محبت،وابستگی

آرام یافتن به چیزی

.

گفت 

خدا گر ز حکمت ببندد دری

ز رحمت گشاید در دیگری

من اینو باااارها و بارها تجربه کردم تو زندگی

اصلا بدست اوردن و از دست دادن قرین هم هستند

هیچ بدست اوردنی نیست که نیاز به از دست دادنی نداشته باشه

آرامشی که از دست میدادم با خودش حلم می اورد

خانواده رو که از دست دادم انقدر اورده با خودش داشت

که نمیدونم کدوم رو عنوان کنم

فقط شاید بهتر باشه بگم

«إِلَهِی عَلِمْتُ بِاخْتِلاَفِ اﻵْثَارِ وَ تَنَقُّلاَتِ الأَْطْوَارِ

 أَنَّ مُرَادَکَ مِنِّی أَنْ تَتَعَرَّفَ إلَیَّ فِی کُلِّ شَیْ ءٍ

 حَتَّی لاَ أَجْهَلَکَ فِی شَیْ ءٍ»

که بک عرفتک...

که اللهم لک الحمد علی حسن قضائک...

اینها رو چیدم که بگم ممنون که هر از دست دادنی رو 

با بدست اوردنی قرین میکنی

حالا که بعد پنج شیش سال یکی دوماهی هست که قرآنِ عزیز برگشته به زندگیم

که بعد هفت سال همه بچه ها جمع شدن و باز دور هم،با اون نفوس پاک

قران رو مزمزه میکنیم...مباحثه ها و تحویل دادن ها و شنیدن تلاوت بچه ها

دعای فرج اول کلاس...

می دونی هیچوقت قدر نعمتی رو نمیدونی مگر از دستش بدی

اون سالها که روایت میخوندن برامون که:

«اگر خدا قرآن را به هر کس عطا کند

و او گمان کند که به دیگران نعمتی بزرگتر از این نعمت داده شده است،

بی گمان چیز کوچکی را بزرگ شمرده و بزرگی را کوچک شمرده است.»

همون وقتم پیش خودم معترف بودم که درکی از این حرف ندارم

بعد هم که زمین خوردم و اون بزرگترین نعمت از کفم رفت

برای یکی مثل من حتی،که درکی از قران نداشتم و فقط یک همنشینی ساده بود

سخت ترین و بدترین اتفاق زندگیم رخ داده بود

فقط تموم این سالها به این کلام علی بن الحسین ع فکر میکردم

که: «اگر در همه دنیا و مشرق و مغرب عالم

هیچ کس نباشد و تنها قرآن با من باشد

از تنهایی ترسی ندارم»

و عمیقا دوست داشتم همچین ارتباطی داشته باشم باهاش

با اینحال...راه زیادی در پیش و ماهم نوسفر!

ولی بقول شاعر...در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم

اینه که خوشحالم

عمیقا خوشحالم و ممنون

که دنیا فقط جای از دست دادن نیست

خوشحالم که بعد از رنج این چند سال

(که غالبا رنج های خودآورده هم بودند)

خدا برای بار nام لطف کرد و از بیکران رحمتش

قطره ای هم به این کویر خشک چشوند...

ممنونم که مونس این روزهای پر وحشتم شدی حبل الله المتین!

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۰/۰۳/۰۶
تاسیان ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی