اگر مُراد تو بی مُـرادی ماست ......اگر....
يكشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۹، ۰۴:۱۹ ب.ظ
« در آرزوی خاک در یار سوختیم
یادآور ای صبـا که نکردی حمایتی
ای دل به هرزه دانش و عمرت به باد رفت
صد مایه داشتی و نکردی کفایتـی ....
بوی دل کباب من آفاق را گرفت
این آتش درون بکند هم سرایتی
در آتش ار خیال رخش دست می دهد
سـاقی بیـا که نیست ز دوزخ شکایتی
دانی مراد حافظ از این درد و غصه چیست؟!
از تو کرشمـه ای و ز خسرو عنایتی .....»
.
+
روضه های عباس
آب روی آتیش بشن حق روضه ها ادا می شه،
یا آتیشِ روی آتیش!؟
به عبـاس پناه اوردیم
که حسین هـم .........
++
بیش از این حالِ بدِ خودم
و این اوضاع،
و این تنهایی،
برای تنهایـیِ تـو دعا می کنم،
که تموم شه.
+++
توام دعـام کن
من به دعـای تـو، معتقدم.
.
.
۹۹/۰۷/۱۳