از رفاقت ها ...
۱.
صب زوووود پیام زده سلام صبحت بخیر
تازه گوشیمو روشن کردم،تو گالریم دنبال یه عکس بودم
عکس بچگیاتو دیدم.قند و عسلم چقد شیرینی😍
۲.
این دوساله کمی فاصله گرفته بودیم بنا به اقتضائات
از بعد کرونا که خلوت تر شده بودیم اما مثل قبل و حتی نزدیکتر شده بودیم
یبارم وسط حرفاش برگشت که میدونی یکی دوهفته قبل اینکه کتابخونی رو شروع کنیم باهم، قلبم جدا داشت میترکید.به خدا گفتم یکیو بفرست بتونم این دغدغه هامو باهاش مطرح کنم، بفهمه چی میگم.و خدا شما رو اورد.الهی شکر...الهی شکر که هستی
منم میگمش الحمدلله ... ذکر و ذاکر و مذکور همه اوست.. شکر
منم بعد یکسال اول نفری بود که براش از اتفاقات یکسال اخیر گفته بودم
نگاهش مات و غصه دار بود.میدونستم از چی ناراحته.گفته بود فاصله و بیخبری
از دوستان چه بده.ناراحت بود از حالم بیخبر بوده.ولی نمیدونست وجودش
و همینکه اون تنها دوستیه که میتونم بهش بگم،به تنهایی چه ارزشمنده.
۳.
میگه هنوز..من دوست دارم.همین بسه واسه زنده بودن
.
به ز می گفتم الحمدلله الذی جعلنا متمسکین بولایة علی بن ابی طالب
که فرمود واعتصموا بحبل الله جمیعا
و لا تفرقوا واذکروا نعمة الله علیکم اذ کنتم اعدأ
فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا
و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها ...
اگر نعمت ولایت حضرتش نبود
این دلها هیچ اینطور بهم گره نمی خورد
اینطور غصه و شادی مون، غصه و شادی هم نمیشد
اینطور حال دل مون حتی از پس فاصله ها،رو حال دل هم اثر نمیذاشت
که وقتی م میگفت خوب باشی منم خوبم و میگفتم پس باید عالی بشم
هیچکدوم تعارف نمی کردیم.
.
+ کمی بیربط:
نمیدونست خودش
از اوناییه که حالش رو حالم اثر میذاره
ما این آدم هارو خودمون انتخاب نمیکنیم
فقط میبینیم چقد به کسی نزدیکیم
چقد حال یکی روی حالمون اثر میذاره
گاهی بهتره آدما، جای خودشونو تو قلب آدم ندونن
اینطوری بدون اینکه بدونن سر جاشون میمونن،نه که با فهمیدنش
کیلومترها فاصله بگیرن