تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در تیر ۱۴۰۴ ثبت شده است

یکی از بچه های اینجا بود که میشناختمش

یکبار برای همیشه رفت چند سال پیش

و دیگه برنگشت اینجا

البته خیلی ها رفتن

ولی هر وقت یادش میفتم میگم خوش بحالش

من از یکجایی در زندگی شدم یک آدم مردد

خیلی خیلی مردد

و این تردید ها از من یک دلقک مضحک تهوع آور ساختن

.

بزرگترین تردیدم چی بوده؟

تردید بین بودن و نبودن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۰۴ ، ۲۰:۰۴
تاسیان

شدم آدمی که

چیزی براش مهم نیست

هیچ صدای حمله ای من رو نمیترسونه

از فکر مرگ نزدیکترین آدمهای زندگیم،

هیچ حس بدی نمیگیرم

فقط فکر میکنم...

همه یه روزی میریم دیگه!

و فقط همین ته مونده های خاکسترم

تنها پی خبر سلامتی آدمی بودن

که مدتهاست رفته...

به معنای واقعی کلمه رفته

و عبور براش راحت شده

و داره زندگیشو میکنه

و حتی شاید رابطه جدیدی رو شروع کرده

و من که باز ...

گرگی در لباس میش...حمله کردم به خودم و زندگیم

برای نابودتر کردن خودم

انتقام من از خودم...کی تموم میشه عزیزم؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۴ ، ۱۳:۱۶
تاسیان