تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

طبقه بندی موضوعی

۴۸ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

الان...

امشب

تنها چیزی که از خدا و زندگی، راضیم میکنه

توی نجف بودن بود، که ...

می دونی؟

نمی دونی!

گریه نذاره حرف برنی چجوریه

نفس های عمیق بکشی

سرتو بالا بگیری 

لباتو گاز بگیری

همه تلاشتو کنی که بجای بغض

یا گریه کردن

بتونی حرفتو بزنی

مثل اون بچه ی یتیمی که تو کوچه بچه ها سنگش زدن

بعد جلوی والدین اون بچه ی بی ادب، بی پر و دفاع

فقط چون یتیمه

تنها میتونه گریه کنه

این گریه از ضعف نیست

بخاطر درد یتیمی هم نیست زیاد

از عصبانیت ظلمی هم که بهش شده نیست

فقط داره بزرگ می شه

و بزرگ شدن درد داره

انقدر که راهی جز گریه نداره

دردش رو با گریه تحمل میکنه

.

میدونی

گریه تنها تسکین قلبیه که .....

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۰۳
تاسیان

گفت عذاب وجدان خوبه

احساسِ وجدان داشتن! به آدم می ده

آدم پاشو میندازه رو پاشو ...با خیال راحت عذاب وجدانشو میکشه

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۳۰
تاسیان

تاسیان

«امثال من با دست پس میزنن و با پا پیش میکشن! ینی حرف دلشون با عملشون یکی نیست.»

.

.... من نشنیده بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۵۴
تاسیان

آدم

با یه زخم

چقد زنده میمونه میانگین؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۰ ، ۰۲:۱۰
تاسیان

یه حرفی دارم

که از جنسِ کلمه نیست

.

میشه بغلم کنی؟!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۰ ، ۰۲:۰۱
تاسیان

قدیما وقتی یه زخمی شدید می شد و خوب نمیشد

هیچ جوره درمان نمیشد

داغ زدن رو بعنوان آخرین درمان بکار می بردن

زخم رو می سوزوندن و داغش می زدن

تا دیگه سر باز نکنه

تو فکر داغ زدن این زخمم

این دلو...فقط باید داغ زد

یجوری داغ بزنم..همیشه جلو چشمم باشه

یادم نره که ............... یادم نره که ..................................................

شکستگی بدتره یا سوختگی؟

قلبم نشکست...قلبم سوخت

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۱۶
تاسیان

یک بار هم من رو توو آتیش خشم سوزونده بود

حالا که اون پست رو خوندم

خنده م می گیره راستش!

حالا حتی خشمگین هم نیستم

حتی غمگین و ناراحتم نیستم

و این بدترین نوعِ شکستنه!

این بدترین شکلِ مردنه!

 

از ترسِ جدیدم برات بگم...

از تنهایی می ترسم تازگیا

از بودن با آدم ها ! اما بیشتر

خلاصه که زندگیم رو سخت تر کردی(قشنگ تر)

و من همه اینها رو ...مدیونِ توام!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۳۵
تاسیان

ولی خودمونیم

دنیایی که دود و دم تووش خط قرمزه ، دلِ آدما نه،

درشو باید گِل گرف! :)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۲۲
تاسیان

«‏حاول أن تحب أحزانک

لعلها ترحل کما یرحل کل شیء نحبه..!

 

سعی کن دوستدار غم‌هایت باشی

شاید بروند!

بسان تمام چیزهایی

که دوست ‌داریم و می‌روند..!»

.

*... جز اندوهِ چشمانش[که باید بمانند]

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۰۰ ، ۲۲:۵۸
تاسیان

عه امروز چهلمشه!!!

فاتحه مع الصلوات...

.

اون چه عنصریه تو جدول تناوبی

که دیر پیوند میده،دیرم رها میکنه و ول کنش خرابه؟!

اون عنصر تو من زیاده

و چه بسا خدا منو از اون عنصر خلق کرده باشه! :/

.

خدایا ولکنم رو درست بفرما

آمین!

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۰۶
تاسیان

صدبار دیگه‌م جای خوابتو عوض کنی

فایده نداره!

بگیر بخواب...

گفت که شبا زود بخواب...

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۵۴
تاسیان

اینکه چرا انقدر نقل قول میکنم

مغزم نمی‌کشه بنویسم...قلبم اما نیاز داره به نوشتن

لذا با شعر و ادبیات قلبمو خفه میکنم گاهی

خدا بیامرزه افشین یداللهی رو

فقط ترانه هاش قشنگ نبود

بعضی حرفاشم خیلی درست و به موقع بوده

مثل اینکه:

« مردن فقط با مرگ اتفاق نمی افتد

 مردن گاهی همین زندگیست

 که نه تمام می‌شود

نه شروع»

.

حرفام ناله های از پیِ رفتنِ کسی نیست..نه

اینا ادامه ی ناله های قبل اومدنِ کسیه

که حالا که نیست و وقتش رو دارم

هرشب سر می‌دم

داستان جدیدی نیست...دلتنگی...شب ببداری...شب بیماری...

دلتنگی...

کشزمان هم پدیده ی نوظهوری نیست

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۴۷
تاسیان

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت

کنج تنهایی… ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت

رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت

بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت

سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت.

.

#سایه_نویسی

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۴۱
تاسیان

موندم سایه به جواب این سوالش رسید یا نه!؟

« ارغوان

این چه رازیست که هربار بهار

 با عزای دلِ ما می‌آید ؟»

.

با عزای دل ماست...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۳۷
تاسیان

من چه می‌دانستم

دِلِ هرکس دل نیست !؟؟؟

.

هوم؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۲۳:۳۳
تاسیان

گفته بودمت

ادامه دادن با ناامیدی خیلی دردناکه

نگفته بودم؟!

.

...بعدش اما

نخواست

یا نتونست

یا نذاشتن

یا نشد ....

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۳۴
تاسیان
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۲۷
تاسیان
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۹ فروردين ۰۰ ، ۱۵:۱۵
تاسیان

دست

مو

صدا

.

.

حرکت...

.

:)

دیوونه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۵۴
تاسیان

آفرین بر شما و هزاران آفرین بر دلتون

شماهایی که حد دوست داشتن تون دست خودتونه

 می‌تونید راحت بیایید...راحت تر برید

راحت نادیده بگیرید

که دستاتون...نمی لرزه.

.

«...از بستن درها،

چیزی نمی‌داند

دستی که لرزان است.»

.

۱۱.۴

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۵۲
تاسیان

زورم به تو و چشمات که نمی‌رسه

مجبورم‌ سر خودم...سر این دل بیچاره خالی کنم

همه چیو

دل بیچاره؟!!؟؟؟؟؟

.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۰۳:۳۱
تاسیان

تموم روز برنامه می چینم

یک لحظه تنها یا بیکار نمیمونم

هر روز با این امید که شب خسته باشم

هستم..

شبها خیلی خسته م

اما خبری از خواب نیست

آخرش دیوونه از دنیا می‌رم...میدونم.

#سه و خورده ایه شب نویسی!

.

خواب نمی‌برد مرا!؟؟؟

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۰۳:۲۹
تاسیان

گف

زمان کند می گذره وقتی منتظری

کشنده اس وقتی غمگینی

بی پایانه وقتی درد داری

طولانی میگذره وقتی بی حوصله ای

.

و من یک بی حوصله ی منتظرِ غمگینِ دردناک بودم...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۰۳:۰۲
تاسیان

وصله نمی شود دگر، این دو هزار و یک تَرَک
هی همه شب بند مزن،چینیِ دل شکسته را...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۰ ، ۰۲:۴۵
تاسیان

اونجا که سیدعلی صالحی میگه:

«...من به یک نفر از فهم اعتماد محتاجم...»

همونجا!

‌.

می‌دونست...یعنی خودم بهش گفته بودم

که چه سختم و چه سخت اعتماد می‌کنم

سخت دل می‌دم و ... سخت دل می دم.

پس همه تلاشش رو کرد

که ضربه محکم‌تری بزنه...

که سیلی محکم‌تری باشه

که یجور اعتماد رو ازم سلب کنه...که دیگه.......

خیلی مدیونشم.

.

اینکه چکار کردی،انقدری سخت نبود

که دیگه باور نداشتنت...

که آوار شدن دیوار اعتمادم...روی سرم،قلبم،روحم.......

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۰۰
تاسیان

...این من که در من پیوسته می گرید

در من کسی آهسته...می گرید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۰ ، ۲۰:۴۱
تاسیان

سومین روز است که این سر درد لعنتی دیوانه ام دارد می‌کند

سردردی حاصل از گریه کردن،یا سردردی حاصل از تلاش برای گریه نکردن

سردردی حاصل از فکرهای بیشمارِ ناخودآگاه که نادیده شان می گیرم

مُسکّن خور نیستم،ولی هیچ قرصی هم تا این لحظه افاقه نکرده

اضافه کردنِ شمار قرص ها هم کمکی.

برای نوشتن اینها نیامده بودم

اما حالِ امروز را هم، نمیتوانم بنویسم

قلب شکسته و مچاله ای که دست سیدکریم دادم برای بندزدن

حرفهایی که فقط سید محرم بود

و بغضی که شکست

و گریه ای که رسوایم کرد

می نویسم امروز فراموشم نشود

نه که درد را باید ثبت کرد و بخاطر سپرد...نه

می نویسم یادم بماند لبه های تیز دنیایم را تیزتر کنم

که...

.

تو هنوز هم نمیدونی چکار کردی!

.

+یه زخمِ عمیقو...

++یه تیزیِ تیغو..

+++یه آهِ غلیظو.......

++++یه لعنت بی انتها

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۰ ، ۱۸:۳۱
تاسیان

فأنا لا أمـلک فی الدنیـا
إلا عینیـک... وأحـزانی

.

گف چته؟فیلت یاد هندوستان کرده؟

.

.

از میون خواب یا بیداریم

یکی رو انتخاب کن

و دست از سر دیگری بردار

ممنون.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۰ ، ۰۴:۰۸
تاسیان

...از تو کجـا گریزم؟!

.

.

+

با خودت چکار کردی دیوونه!؟

من هیچی..

با خودت چه کردی....

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۰ ، ۰۰:۵۰
تاسیان