رب انی مسنی الضر و أنت ارحم الراحمین
تو دعام کن...
من به دعای تو معتقد بودم همیشه راستش:)
دعا کن یا .........*****
یا خدا صبورترم کنه،رضام کنه،تسلیمم کنه،تفهیمم کنه،ترمیمم کنه
دیگه چی لازمه برای تحمل؟! همونم کنه!
.
.
+
اگر بخوام صاااادقانه بگم... هنوز نمیتونم از عمق جونم
با تمام وجودم،راست و حسینی بگم راضی ام به رضات
اگر رضای تو اینه
ولی زیاد خواستم صادقم کنه در این ادعا
باید اعتراف کنم خدای خیالی من با خدای واقعی لاشریک
خیلی فاصله داره
شاید بخاطر همین خدای نامهربونیه که دوسم نداره زیاد،
که راضی شدن برام سخته
اصن نمیدونم
نمیتونم صحنه رو درست ببینم
نه که صحنه غبارآلود باشه بنظرم
بنظرم من گیج و مستم و تلوتلو میخورم
میفتم و پامیشم مدام
صحنه کج و معوج و مواج و تار و تیره اس
بخاطر چشمای من!
بخاطر منی که ادعاهای بزرگ کردم پیشش ولی...
امتحانشونو نتونستم پاس کنم بخوبی...
هربار هم میگم واااای اون امتحان چقدر عالی بود برای اثبات خودم
و امتحان بعدی بیشتر میشکنم...
.
بذار اعتراف کنم...اعتراف شاید بیرونم اورد از این وضع
من خودم همه چیو برای خودم سخت کردم
اعتراف میکنم خودم،...من بودم که همیشه سخت گرفتم به خودم
خودم سخت ترش کردم
و خودم بهم بیش از اونچه که باید سخت گذشت...
من اعتراف میکنم هر خوبی رسید از تو بود
هر سختی و کُرهی از خودم...
من مسئول اول و اخر این وضعم
با شهادت به تمام جزئیاتی که ذکرش مقدور نیست
با علم به تمام ظلم های بیشمارم...
ولی...
تو میدونی اینها نه از سر طغیان...
نه از سر جسارت و سرکشی و نیت بد...
از سر ضعف بوده...از سر ...
پس رحم کن...
به حسن بن علی
به حسن بن علی...
رحم کن
رحم کن بر این ضعیف...
یا محول الحال...حول حالنا الی احسن الحال..