در ادامه ی از شنیدنی های تصادفی
پنجشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۹، ۰۹:۳۰ ب.ظ
همون که اون دفه تصادفی شنیدم امشبم که از کنار کافه ی پارک رد میشدیم
صداش فضای پارکو پر کرده بود که؛
«یکیو دوست داشتم، که منو با خودش کشوند... تا ته این قصه
منو به تنهایی رسوند
یکیو دوست داشتم که نموند
منتظرش موندم... همه ی لحظه هامو برد
زندگیِ من بود، منو به زندگی سپرد
یکی که ...»
:)))))
درسته :)))
۹۹/۱۲/۲۱