تو نذار!
شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۹، ۰۲:۵۶ ق.ظ
می دونی این روزا بیشتر از هرچیز
خودمو لعنت میکنم
بی محابا به دل معرکه ای زدم که آخرش از اولش مشخصه
منم با علم(با یقین) به نتیجه، ادامه میدم
«می خوام» ادامه بدم.
این روزا بیشتر از هرچیز
«التماس» میکنم جلومو بگیرن.که من نمیتونم.خودم نمیتونم.
یه صدایی ام گاهی میگه...باید تا تهش بری و بشکنی و تموم شی.که تموم شه
.
من اما امیدوار میمونم.مث خیلی وقتای دیگه تو زندگی
یک روز صبح از خواب پاشم و ببینم...دشواری ای نمونده.همه چی تموم شده.
.
بَـد!
۹۹/۰۸/۲۴