به مرگ راضی ترم ولله
دوشنبه, ۲۲ بهمن ۱۴۰۳، ۱۱:۱۷ ب.ظ
همیشه جیگرم برای شهریار میسوخت
بنظرم خیلی طفلکی بوده
و الان بیشترم درکش میکنم
البته هنوز نمیتونم کامل درکش کنم
چون فکرشو کن..
محبوبت برای کس دیگه ای بشه ...
نه تصورشم سخته
حتی تصور یک هزارمش منو مریض میکنه
این از امتحان نرسیدن بهش هم ، سخت تره
کاش بمیرم و شاهد این صحنه نباشم
دوسم ندارم تنها باشه
جیگرم برای تنهایی عمیقش پاره پاره اس:)
اون تنهایی که آرزوی پر کردنش رو داشتم
پس رضایت میدم به جوون مرگی
و ترجیحش میدم
چون طاقت دیدنش رو ندارم:)
خدایا!
میگم ندارم
به ولله ندارم
پای هر امتحانیت هستم
اینو اسون بگیر بهم
ببخشید... تعیین تکلیف نمیکنم
فقط ببین قلب و گلو و چشمم رو موقع تصورش!
ببخش...
بارها گفتم
ببخش که اون رو از تو هم بیشتر دوست داشتم خیلی اوقات:)
.
کاش این امتحان رو از هیچ عاشقی نگیرن....
۰۳/۱۱/۲۲