امروز بعد از ساااالها به خودم افتخار کردم
واقعا افتخار کردم
شاید از نظر خیلی ها بعد از شنیدنش حتی چیز خاصی
بنظر نرسه
اما وقتی در لحظه تمام سالهای گذشته
و کسی که بودم رو از نظر گذروندم
به کسی که از دل ماجراها بیرون کشیده بودم
به دختری که با چنگ و دندون حفظش کردم
از زیر آوار زندگی و بلاها بیرون کشیدمش
افتخار کردم
دوست داشتم امشب رو که تنها هم هستم
جشن بگیرم با خودم
و تقدیر درخوری بجا بیارم
ولی خستگی غالب شده و باید
این بدن عزیزززز و همراه رو
که پیاده تا کجاها منو همراهی کرده
با چه حالی هم همراهی کرده...
بخوابونم تا کمی خستگی در کنه
امشب یه خواب راحت حقشه...:)
حالا دختری که روبرومه....
کسیه که برای رشدش خیلی برنامه ها دارم...
با یک امیدواری بزرگ...برنامه ها دارم :)
.
ممنون دختر صبورم...
.
+ کوچ...
کوچ کردن میتونه ترک خودِ قبلیت باشه
و فقط وقتی میتونی
که دل از خود قبلیت بکنی
شاید خود قبلیت حتی برات منفور باشه
اما عادت هم بد مرضی ـه...
وقتی تونستی رشته وابستگی از خود قبلیت رو پاره کنی
پای رفتن و بال کوچ هم مهیاست....
.
الحمدلله الله .. الذی هو الاول و الاخر...و الظاهر و الباطن