رهایی...کاش...رهایی...
یونس را از دل نهنگ ، خدا آزاد کرد
ابراهیم را از دل آتش ، خدا آزاد کرد
یعقوب را از غم فراق ، خدا آزاد کرد
یوسف را از دل چاه ، خدا آزاد کرد
ایوب را از بند ابتلا ، خدا آزاد کرد
خرمشهــر را ... ، خدا آزاد کرد
.
علی را از غمــ ، .... زهـــرا آزاد کرد ... زهرا
و حسین را ... زینب ...................
.
.
نمی دونم اوج غربت حق کی بوده در تاریخ بشر
مسلما شیعه از روضه ی سیلی و صورت نیلی قرن ها سوخته
مسلما از روضه دستهای بسته علی گُر گرفته
مسلمه که از روضه های خیمه و عمه جان زینب بارها جون داده
اما .....
هیچ روضه ای جگرسوزتر از 1178 سال سرگردونی فرزندان زهرا نیست
هیچ دردی نمیتونه عمیق تر از ندیدن اش باشه
اگر این پایین ما جون میدیم با روضه ی مـــادر
شک ندارم اون بالا.... مادر خون گریه میکنه
با روضه ی نسل های بی ثمری که سرگردونی خودشون و امامشون
تمومی نداره
.
اینکه چقدر دیگه باطل قبای حق به تن ، خود نمایی باید کنه تا بیایی
اینکه چقدر دیگه حق گفته بشه و شنیده نشه تا بیایی
نمیدونم چقدره اما ........
کاش زودترتر بیای ...
کاش..