تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

" دل خرابی می کند دلدار را آگه کنید..."

دوشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۷، ۰۹:۵۹ ب.ظ

1.

من از خودم 

به تو پناه می برم

و از این ، پناه بردن از خود هم ،

به تو پناه می برم

 

از ادا اصول های این نفس به تو پناه می برم

اما

وقتی این پناه بردن ها هم ، از ادا اصول های همین نفس ِ

تو بگو چه کنم !؟؟؟

.

2.

وقتی بابا ، شب مجدد نکته علمی اش رو با همون هیجان اولیه برام میگه

می خوام بگم قربونت برم اینو که صبح وقتی داشتیم از حیاط می رفتیم بیرون

با همین جزییات برام گفتی

اما دلم نمی یاد بزنم تو ذوقش

بجاش انگار برای اولین بار یکی از مهم ترین نکات علمی جهان رو دارم می شنوم

حرفای صبح رو تکرار می کنم در جواب و ... اضافه هم می کنم

بعد فکر می کنم احتمالا اون حس عجیبی که پدر مادر ها از بزرگ شدن بچه هاشون دارن

و اسمی براش وجود نداره

بچه ها هم حسی از همون جنس دارن به وقت پیرتر و پیرتر شدن پدر مادراشون

و همونطور که اونها بزرگ شدن بچه هارو باور نمیکنن و تا اخر عمر مثل یه بچه باهاشون رفتار می کنن

برای ما هم پیر شدن اونها خیلی قابل باور نیست

برای من بابا ، هنوز همون مرد جوونیِ که وقت 5سالگی ام

با محبت بیدارم می کرد و توی جام نرمش ام می داد تا سرحال بشم

 .

3.

لطیف ترین دعاها ، دعاهای سیدالساجدین ع هست

نجواهایی که بعد سالها گریه های مدام در مصیبت پدرشون با خدا داشتن

نه می شه گفت و نه می شه فهمید

فقط می شه قدر این ظرف کوچیک سوراخ

آبی به کویر خشک دل زد

برگی حتی اگر سبز نشه ...

 

وَقَدْنَزَلَ بى یا رَبِّ ما قَدْتَکَاَّدَنى ثِقْلُهُ، وَاَلَمَّ بى ما قَدْبَهَظَنى

الهی، بلایی بر من فرود آمده که سنگینی اش مرا به زانو در آورده

و به دردی گرفتار آمده ام که با آن مدارا نتوانم کرد

 

وَ بِقُدْرَتِکَ اَوْرَدْتَهُ عَلَىَّ، وَ بِسُلْطانِکَ وَجَّهْتَهُ اِلَىَّ

 

این همه را تو به نیروی خویش بر من وارد آورده ای و به سوی من روان کرده ای

 

فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَافْتَحْ لى یا رَبِّ بابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ

پس بر محمد و آلش درود فرست، ای پروردگار من ، به احسان خویش درِ آسایش به من بگشا

 

وَاکْسِرْ عَنّى سُلْطانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ

و به نیروی خود ، سختی اندوهم را در هم شکن

 

وَ اَنِلْنى حُسْنَ النَّظَرِ فیما شَکَوْتُ

 

و در آنچه زبان شکایت بدان گشوده ام ، به نیکی بنگر

 

وَ اَذِقْنى حَلاوَةَ الصُّنْعِ فیما سَاَلْتُ 

و مرا در آنچه از تو خواسته ام ، شیرینی استجابت بچشان

 

وَ لاتَشْغَلْنى بِالْاِهْتِمامِ عَنْ تَعاهُدِ فُرُوضِکَ، وَاسْتِعْمالِ سُنَّتِکَ

فَقَدْ ضِقْتُ لِما نَزَلَ بى یا رَبِّ ذَرْعاً، وَامْتَلَأْتُ بِحَمْلِ ماحَدَثَ عَلَىَّ هَمّاً

 

وَ اَنْتَ الْقادِرُ عَلى‏ کَشْفِ ما مُنیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ ما وَقَعْتُ فیهِ،

فَافْعَل بى ذلِکَ وَ اِنْ لَمْ اَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ

و مرا به خاطر چیرگى غم از رعایت واجبات و به کار بستن مستحبات خود بازمدار،

چرا که من به سبب آنچه به سرم آمده بی تاب و توان شده,

و قلبم از تحمل آنچه در زندگیم رخ نموده لبریز از اندوه گشته،

و تو به رفع گرفتاریهایم و دفع آنچه در آن در افتاده ام توانایی

پس قدرتت را درباره من به کار بر گرچه از جانب تو مستحق آن نیستم" بخش هایی از فرازهای 5تا آخر دعای هفتم

.

.

این دل انقدر بلا می کشه

تا از کجی دربیاد و راست شه

تا بفهمه کجا و چطور این همّ رو خرج کنه

این غم رو درمان ...

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۶
تاسیان ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی