تاسیان

تاسیان؛
دلتنگی غریب
غمِ فزاینده
حالتی که در نبود کسی به انسان دست می دهد
.
درزبان کوردی همان شوق دیدار می باشد
وقتی برای مدت طولانی از کسی دور باشی
.
حالتی است که در اولین غروبِ
پس از رفتنِ یک عزیز که مدتی مهمان خانه ما بوده، دست میدهد
هم چنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته و جای او خالی است
من خود تاسیانم
منی که از من رفته هرگز برنمی گرده و هرروز انگار روز اول رفتنشه
.
«گویا به حالتی می گویند بعد از مرگ،
سکراتی که بعد از رها شدن جان،
انسان به آن دچار می شود.
شاید مترادف تولد باشد در جهان فانی،
منتها با درکی همه جانبه و غیرقابل اغماض ».

بایگانی

سعادتی به جهان مثل دوست داشتنت نیست ...

يكشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۵۷ ب.ظ

 

وقتی پریشب دعا میکردی بارون بیاد و آمین میگفتیم ، یقین داشتم بزودی بارون میاد

زیر بارونی که لابد اجابت دعات بود ، قدم میزدم و اجابت پشت اجابت دعا میکردم

اجابت پشت اجابت " می خواستمش "

و به اجابت باقی دعاهای قشنگت فکر میکردم و سرشااار میشدم از ...

از ونک نیم ساعتی پیاده رفتم و دل درد نسبتا شدیدم هم نتونست مانع حس خوشی که میدویید زیر پوستم بشه

میرفتم و انقدر بارون قشنگی بود که تونست از حجم بیزاری م از این شهر کم کنه

انقدر شدید بود که انگار داشت تهرانو می شست 

و چقدر خوب بود ... چقدر سبز بود تهران امروز

 ...و اعتراف میکنم تهران ِ امروز ، تنها چیزی که کم داشت ، "تو" بودی

 .

دست میبرم تو کیفم که از گوشی ساعتو ببینم

که نیست

و فکر میکنم یا گم شده یا جا مونده و احتمالا جا مونده

ساعت میپرسم و فکر میکنم تا برگردم حتما کسی نیست که درو باز کنه

بعد فکر میکنم تاحالا گزارشی مبنی بر مرگ بشری از بی گوشی ای گزارش نشده

پس بیخیال سوار تاکسی میشم و بعدتر یادم میفته تو شارژ گذاشتمش و فقط امیدوارم بعد 17-18 ساعت تو برق بودن باتریش نترکه

میترکه ؟! :))

.

صدام میکنه و یه عکس قدیمی ِ سیاه سفید که 30-40تا بچه ریختن توش نشونم میده و میگه پیداش کنم

سریع پیداش میکنم ... بعد میخواد عمو رو پیدا کنم ...علیرغم تعجبش فکر میکنم هیچ عوض نشدن

بعد نوبت دوتا فایل صوتیه

که صدای پدربزرگیه که تنها خاطره ای که تو سه سال اول زندگیم ازش دارم

یه تصویر ذهنیه ، که نمیدونم به واقع رخ داده یا نه !

و اون تصویر منه 3 ساله است ، با پیراهت سفید و دامن قرمز که روی دستاش بلند میشم و چند دور چرخ میخورم

همین !

و حالا شنیدن صدای تعزیه خونیش ، هم بی نهایت غریب ِ برام ، هم حس دیدار عزیزی بعد سالیان دراز رو بهم میده

فایل اول در مدح مولاست

و صوت دوم که بنظر ادامه صوت قبله روضه علی اکبر

 میگه صداش شبیه باباست ، وقتی شمر میخونه !

+ نه صداش شبیه عموئه ، وقتی امام حسین میخونه ...

و فکر میکنم کاش فیلمی هم باشه از تعزیه خونیش

و میگم ازش بخواد اگر بازم چیزی داره بفرسته

.

کاش فرصتی باشه و زبانی برای گفتن از "مضامین چشم تو" ....

.

" کویر تشنه‌ی عشقم،
تداوم عطشم
دگر بس است،
ز باران مگوی، باران باش "

#حسین_منزوی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۲۶
تاسیان ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی